مزایا و معایب KYC در دنیای ارزهای دیجیتال

آشنایی با همتای خود: مزایا و معایب KYC
این مقاله به بررسی موضوع «شناخت مشتری» (KYC) نمیپردازد که بهطور مطلق بر این باور است که این شیوهها تنها راه مشروعیتبخشی به ارزهای دیجیتال هستند، و نه اینکه KYC قرار است به زودی محو شود. بلکه هدف ما این است که به چرایی این موضوع بپردازیم، چگونگی ادامه وجود این الزامات، مزایا و معایب KYC و چگونگی بهرهبرداری از روش «شناخت همتای خود» برای رعایت الزامات قانونی در زمینههای مرتبط بدون نقض حریم خصوصی و آزادی انتخاب.
چگونه به اینجا رسیدیم؟
قوانین KYC از تلاشهای چند دههای برای مقابله با جرایم مالی نشأت گرفتهاند. قانون «حفظ اسرار بانکی» ایالات متحده در سال 1970، مؤسسات مالی را ملزم به مستندسازی و گزارشگیری معاملات نقدی بزرگ کرد. این موضوع بهعنوان پایهگذار تحقیقات مشتری مدرن عمل کرد، حتی قبل از اینکه اصطلاح «KYC» مطرح شود. با گسترش سیستمهای مالی جهانی، گروه G7 در سال 1989 «گروه اقدام مالی» (FATF) را تأسیس کرد و توصیههایی را صادر کرد که کشورهای مختلف باید اقدامات ضد پولشویی (AML) را اتخاذ کنند، از جمله شناسایی مشتریان.
قرن 21 با کنترلهای سختگیرانهتری همراه بود. پس از حملات 11 سپتامبر، قانون «پاتریوت» ایالات متحده در سال 2001، برنامههای شناسایی مشتریان جامع را طلب کرد. اروپا نیز با صدور دستورالعملهای AML، به تدریج بخشهای بیشتری از جمله صرافیهای ارز دیجیتال را تحت قوانین KYC قرار داد. به مرور زمان، «KYC» به یک نُرم جهانی تبدیل شد — یک چکلیست برای هر نهادی که بخشی از سیستم مالی تحت نظارت محسوب میشود.
وضعیت کنونی
این قوانین بهطور کامل به اکوسیستم ارز دیجیتال که به دنبال ناشناسی است، ضربه زد. صرافیهای متمرکز اکنون به مدارک شناسایی، عکس سلفی و اثبات آدرس نیاز دارند، که این امر بهطور واضح با سیستم مالی سنتی همخوانی دارد. چارچوبهای KYC اکنون تجربه کاربری در بسیاری از دروازههای ورود و خروج ارز دیجیتال را شکل میدهند و به آرامی به فضای مالی غیرمتمرکز (DeFi) نزدیک میشوند.
نقاط نظرات مختلف درباره KYC
از دیدگاه ناظران، KYC منطقی به نظر میرسد: اگر میخواهید از محافظت بازار تحت نظارت برخوردار شوید، باید فعالیتهای مشکوک را زیر نظر داشته باشید. اگر ارز دیجیتال میخواهد بهطور واقعی با دنیای واقعی ادغام شود — توکنسازی داراییهای ملموس، پل زدن به بانکهای سنتی و جلب نظر سرمایهگذاران نهادی — باید برخی از نُرمها را رعایت کند.
با این حال، از دیدگاه لیبرترانها یا سایفرپانکها، KYC بهعنوان یک تجاوز تهاجمی تلقی میشود. مجرمان میتوانند همچنان از شکافها سوءاستفاده کنند، در حالی که کاربران صادق بهعنوان مظنون شناخته میشوند. کاربر متوسط با بررسیهای شناسایی در هر مرحله احساس مزاحمت میکند. در عین حال، دادههای شخصی جمعآوریشده تحت KYC اغلب در معرض نشت یا هک قرار میگیرند و کاربران را در معرض سرقت هویت قرار میدهند.
نقاط قوت KYC در حوزه ارز دیجیتال
واقعیت این است که: دنیای ارزهای دیجیتال هنوز پر از کلاهبرداری و پروژههای ناکام است. KYC میتواند به ارز دیجیتال اعتبار ببخشد. این کنترلها به تازهواردان اطمینان میدهد که استانداردی از مسئولیتپذیری وجود دارد. همچنین، هرچه داراییهای واقعی (RWAs) بیشتری مانند عناوین مالکیت یا اوراق بهادار توکنشده به زنجیرههای بلاکچین منتقل شوند، مقامات بیشتر خواستار اثبات هویت برای کاهش تقلب و اطمینان از قابلیت اجرایی قانونی خواهند بود.
نقاط ضعف KYC در حوزه ارز دیجیتال
KYC همچنین یک راهحل قدیمی است که اکنون بر فناوریهای پیشرفته تحمیل شده است. پروتکلهای DeFi کدهای غیرمتمرکز هستند، نه واسطههای تراکنش. پروتکلهای واقعی DeFi نمیتوانند با پول شما فرار کنند. مدل «KYC یا هیچ» در بهترین حالت awkward و در بدترین حالت فاقد دقت نظارتی است. این کار همچنین تأثیر سایر قوانین مانند محافظت از حریم خصوصی را کاهش میدهد که در جلوگیری از جرایم جدی تأثیری ندارد، اما معمولاً کاربران صادق را تحت فشار قرار میدهد و خطرات جمعآوری دادهها را افزایش میدهد.
راهحل جدید: شناخت همتای خود
بهجای همیشه «شناخت مشتری»، ممکن است به سمت «شناخت همتای خود» حرکت کنیم. در پروتکلهای واقعی DeFi، تعاملات همتا به همتا غالب است. اگر یک کسبوکار بخواهد اطمینان حاصل کند که به الزامات قانونی پایبند است، میتواند بهطور انتخابی ویژگیهای طرف مقابل را تأیید کند بدون اینکه هویت یا اطلاعات شخصی را فاش کند.
ابزارهای حفظ حریم خصوصی و اثباتهای بدون دانش (ZK) میتوانند در این زمینه کمک کنند. خدماتی مانند بررسی هویت مبتنی بر ZK به افراد این امکان را میدهد که حقایق خاصی را تأیید کنند بدون اینکه تمام دادههای خود را فاش کنند. این مانند Privado.ID یا پاسپورتهای zk است که میتواند به اثبات صلاحیت یک شخص بدون نیاز به مدارک حساس کمک کند.
سیستمهای اعتبار و خودتنظیمی
شفافیت زنجیرهای اجازه میدهد تا سیستمهای اعتبار ایجاد شوند. شما میتوانید اعتمادپذیری یک طرف مقابل را بر اساس تراکنشهای گذشته ارزیابی کنید، نه فقط بر اساس عکسهای پاسپورت. ابزارهایی مانند Chainalysis میتوانند آدرسهای مشکوک را شناسایی کنند، در حالی که پروتکلهای اعتبارسنجی به تاریخچه قابل تأیید تکیه دارند. با ترکیب این ابزارها با اثباتهای ZK، میتوانیم یک اکوسیستم خودتنظیمشونده ایجاد کنیم که در آن بازیگران بد بهطور طبیعی حذف شوند.
این راهحلها بهتنهایی نمیتوانند پذیرش قانونی را بهطور معجزهآسا حل کنند، اما ممکن است نشان دهند که روشهای غیرمتمرکز و احترام به حریم خصوصی میتوانند به اهداف مشابهی دست یابند. با گذشت زمان، مقامات ممکن است این روشهای جدید را بپذیرند اگر نتایج مؤثری را مشاهده کنند.
چشمانداز آینده
در شرایط کنونی، KYC ممکن است در صرافیهای متمرکز و راهحلهای نگهداری در جاهایی که ناظران قدیمی خط دید واضحی دارند، باقی بماند. با این حال، در سراسر DeFi، میتوانیم به آزمایش مدلهای جایگزین بپردازیم. بهجای الزامات کامل شناسایی، میتوانیم به اثباتهای رمزنگاری، افشاهای انتخابی و سیستمهای اعتبار تکیه کنیم و در عین حال در چارچوب قانون و اخلاق باقی بمانیم بدون اینکه بقیه را مجازات کنیم.
امیدواری این است که با خودتنظیمی، بتوانیم بازیگران بد را از اکوسیستم حذف کنیم و به سیاستگذاران نشان دهیم که ارز دیجیتال نیازی به تحمیل در چارچوبهای قدیمی ندارد. با این حال، هنوز هم میتواند به نتایج مشابه یا حتی بهتری دست یابد.
این مقاله صرفاً برای مقاصد اطلاعاتی عمومی نوشته شده است و نباید بهعنوان مشاوره قانونی یا سرمایهگذاری تلقی شود. نظرات و دیدگاههای بیانشده در اینجا متعلق به نویسنده است و لزوماً نظرات و دیدگاههای Cointelegraph را منعکس نمیکند.