چرا دنبال کردن روندها میتواند یک اشتباه پرهزینه باشد در بازار ارزهای دیجیتال

مقدمه
اخیراً، Cointelegraph Accelerator میزبان یک گردهمایی منحصر به فرد در X Spaces بود که در آن سرمایهگذاران خطرپذیر به تبادل نظر درباره وضعیت کنونی سرمایهگذاری در حوزه رمزنگاری پرداختند. این نشست با حضور نیکولا سانتونی، شریک در لِمنیسکاپ؛ ایوان لی، شریک بنیانگذار در کاما3 و مایکل زاجکو، همبنیانگذار لتیس، برگزار شد. در این رویداد، آنها به بررسی روندهای کلیدی و چالشهایی که میتواند بر آینده این صنعت در سال 2025 تأثیر بگذارد، پرداختند.
پیشی گرفتن از روندها: کلید موفقیت
نیکولا سانتونی در آغاز تأکید کرد که برای موفقیت در سرمایهگذاری، باید به دنبال شناسایی تقاضای آینده بود و نه صرفاً دنبالهرو روندهای کنونی. او گفت: “رابطه بین رمزنگاری و هوش مصنوعی به سرعت در حال رشد است و نمیتوان آن را نادیده گرفت. اما نکته کلیدی این است که توجهات و روایتها به سرعت تغییر میکنند، از سرمایهگذاران خرد گرفته تا رسانهها و سرمایهگذاران نهادی.”
به گفته سانتونی، لِمنیسکاپ بر شناسایی تقاضای طبیعی بازار و تیمهایی که پتانسیل توسعه محصول را دارند، تمرکز دارد. او افزود: “ما تمایل داریم که خیلی زود به نتیجهگیری برسیم. یکی از موارد کلیدی این است که آیا محصولی که در ابتدا تصور میکردید در درازمدت منطقی است یا خیر.”
مایکل زاجکو نیز بر این نکته تأکید کرد که “برای موفقیت، باید قبل از اینکه چیزی به یک روند داغ تبدیل شود، سرمایهگذاری کنید و نه بعد از آن.” او اشاره کرد که سرمایهگذاریهای خطرپذیر معمولاً دارای یک زمانبندی 5 تا 7 ساله هستند و به مثالهایی مانند تابستان DeFi اشاره کرد، جایی که سرمایهگذاری در اوج باعث از دست دادن فرصتهای اولیه مانند یونیسواپ و آوه میشود.
روندهای جدید در بازار
زاجکو ادامه داد: “ما در حال سرمایهگذاری در پروژههایی هستیم که ممکن است چند سال دیگر به بازار عرضه شوند. این روند هر سال با DeFi، NFTها، بازیها و اکنون شبکههای زیرساخت فیزیکی غیرمتمرکز (DePIN) تکرار میشود. ما به شدت از DePIN حمایت میکنیم و پروژههای هیجانانگیزی در این زمینه وجود دارد.”
هوش مصنوعی پیچیدهتر در راه است
زاجکو به این نکته اشاره کرد که هیجان پیرامون هوش مصنوعی عمدتاً ناشی از پیشرفت سریع آن در وب2 است، اما بیشتر پروژههای مرتبط با هوش مصنوعی در رمزنگاری امروز رویکرد سادهانگارانهای دارند. او گفت: “این یک روش خوب برای حدس زدن است و بهراستی، هنوز هم در رمزنگاری برای هر چیزی که بتوانید حدس بزنید، بازار محصول قوی وجود دارد.”
او همچنین افزود: “توسعهدهندگان در حال اتخاذ رویکردی محتاطانهتر هستند. آنها به دنبال آنچه واقعاً کار میکند و ارزش بلندمدت را ارائه میدهد، هستند و نه فقط راهاندازی یک توکن برای حدس زدن خردهفروشی.”
زاجکو هوش مصنوعی را به دو دسته اصلی تقسیم کرد: “هوش مصنوعی شرکتی شامل پروژههای محاسبات غیرمتمرکز مانند io.net و شبکه رندر است. سپس پروژههای متمرکز بر خردهفروشی وجود دارند که هنوز در حال توسعهاند. همچنین پروژههای بیشتری در سطح پلتفرم وجود دارند که توکنهایی را در سویه شرکتی منتشر نکردهاند، مانند Ritual یا Sentient.”
نسل جوان، موتور محرک پذیرش ارزهای دیجیتال
نسل جوان به عنوان نیروی محرکه اصلی در پذیرش و گسترش ارزهای دیجیتال شناخته میشود. این نسل که در دنیای دیجیتال بزرگ شدهاند، به راحتی با فناوریهای نوین ارتباط برقرار کرده و به طور طبیعی به سمت استفاده از ارزهای دیجیتال و بلاکچین گرایش دارند. این تغییر در نگرش به ارزهای دیجیتال نه تنها به دلیل علاقه به سرمایهگذاری، بلکه همچنین به خاطر تسهیل در انجام معاملات و انتقال ارزش است.
چالشها و فرصتهای قانونی
اما این مسیر همواره هموار نیست. عدم وجود چارچوبهای قانونی شفاف میتواند مشکلاتی از جمله مسائل مربوط به مبارزه با پولشویی، مالیات و ریسکهای نوآورانه را برای کارآفرینان و سرمایهگذاران به وجود آورد. با این حال، قوانین میتوانند به عنوان فرصتی نیز عمل کنند و سرمایهگذاریهای نهادی را به سمت بازار ارزهای دیجیتال جذب کنند.
تأثیر نسل جوان بر آینده ارزهای دیجیتال
نسل جوان نه تنها به دنبال استفاده از ارزهای دیجیتال هستند، بلکه به دنبال شکلدهی به آینده این حوزه نیز میباشند. آنها با استفاده از رسانههای اجتماعی، انجمنهای آنلاین و پلتفرمهای مختلف، فرهنگ و فلسفه جدیدی را در زمینه ارزهای دیجیتال معرفی میکنند. این نسل با فکر باز و خلاق خود، به دنبال راهکارهایی است که نه تنها به نفع خودشان، بلکه به نفع جامعه جهانی نیز باشد.
جمعبندی
در نهایت، آینده ارزهای دیجیتال به نسل جوان بستگی دارد. با توجه به اینکه این نسل در حال ورود به بازار کار و تصمیمگیریهای مالی است، انتظار میرود که با گذشت زمان، پذیرش و استفاده از ارزهای دیجیتال به طور چشمگیری افزایش یابد. این تغییرات نه تنها به نفع اقتصاد جهانی خواهد بود، بلکه میتواند به ایجاد یک سیستم مالی عادلانهتر و شفافتر نیز منجر شود.